تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۰
کد خبر : 236

خنک کننده قدیمی در تابستان های گرم جنوب کرمان:

آدوربند

آدوربند

به گزارش میراث هلیل، خرداد که از راه می رسید سر و کله گرما پیدا می شد. «لوار» گرمی که نوید روزهای سوزان تابستان را می داد گه گاه خودی نشان می داد، همین اندک وزش باد گرم بهاری کافی بود که مردان آبادی را به فکر چاره بیاندازد و آنها را وادار به تدارک

به گزارش میراث هلیل، خرداد که از راه می رسید سر و کله گرما پیدا می شد. «لوار» گرمی که نوید روزهای سوزان تابستان را می داد گه گاه خودی نشان می داد، همین اندک وزش باد گرم بهاری کافی بود که مردان آبادی را به فکر چاره بیاندازد و آنها را وادار به تدارک مکانی برای رهایی از سوز لوارهای تابستان کند.

آدروبند؛ تنهای مکانی بود که می توانست داغی روزهای تابستانی را به نسیم خنکی تبدیل کند و اهالی آبادی دمی از روزهای گرم را در سایه سار خنک آن پناه گیرند. البته علم کردن آدوربند یک شرط مهم داشت، آن سال باید «ترسالی» می بود تا اهالی بتوانند از نعمت آدوربند برخوردار می شدند، یعنی باید آب رود به آن اندازه بود تا بتواند در تابستان تکافوی گودال عمیق آدوربند را بدهد، وگرنه در سالهای خشک، کار برای اهالی خیلی سخت می شد. در این گونه مواقع یا اهالی باید به ییلاقات اطراف پناه می بردند که کوچ و جابجایی دردسر زیادی داشت یا برای تامین آب مورد نیاز آدوربند با چهارپایان به برخی روستاها و نقاطی که وضعشان بهتر بود و به «چیل» معروف بودند، بروند که در این صورت آدوربندشان به ندرت آنهم در روزهای خیلی گرم روبراه می شد، زیرا تامین آب در همه روزها امکان پذیر نبود.

وقتی « ترسالی» بود، رودخانه های اطراف آبادی جان داشتند تا بر زمین تفتیده دشت هم جاری باشند، آن تابستان، سال شادمانی اهالی بود. در این وقت بود که همه مردان آبادی اواخر خردادماه بعد از فراغت از برداشت و درو گندم راهی می شدند تا ملزومات مورد نیاز علم کردن آدوربند را تهیه کنند. «نی» را از «جهیل» بهادرآباد تهیه می کردند. «کُل»و « شافک» مورد نیاز از «باغباغوئیه» یا «آسیاباد» میجان تامین می شد. تعداد چهار « کِلِک» یا چوب دو سر که حکم ستون آن سازه تابستانی را داشت، از مهمترین ابزار کار بود و همچنین تهیه «چیلَک» ریسمانی که از درخت خرما درست می شد. جالب این که همه این ابزار کار در طبیعت می رویید و به دست آوردن هر یک، روزها وقت مردان آبادی را می گرفت.

وقتی همه اسباب ساخت آدوربند مهیا می شد، مردان روستا با همکاری یکدیگر کار را شروع می کردند. ابتدا مساحت مورد نظر برای آدوربند که بسته به سلیقه و بضاعت افراد متفاوت بود، مشخص می شد و در چهارگوشه آن«کِلِک» ها را در چاله ای نسبتا عمیق نصب می کردند. کلک ها که دو دَم یا دو سر بودند با چهار چوب کوچکتر به یکدیگر متصل می شدند، به این ترتیب اسکلت و چهارچوبه یا به اصطلاح امروزی«شناژ» سازه آدوربند ریخته می شد. بعد از مرحله پایه ریزی آدوربند، نوبت به سقف می رسید، سقف را چوبهای باریکی تشکیل می دادند که بر روی تیرک ها با ریسمان محکم می شدند و روی آن را با «کُل» ها که به روشی هنرمندانه به شکل حصیرمانند بافته می شد، می پوشاندند. کار سقف که به اتمام می رسید، دیواره چینی شروع می شد. اما دو سمت دیگر را به اصطلاح محلی « بنشک بندی » می کردند. به این طریق که ابتدا مابین «کلک» ها را گودی کم عمقی ایجاد می کردند و « شافک» ها را با مهارتی خاص در آن فرو می کردند. شافکها یا همان شاخ های نازک انار، انعطاف پذیری زیادی داشتند و سرشاخه نازک آن به بالای سقف می رسید. « نی »ها را با مهارتی خاص مابین شافک ها می بستند و پشت این دیوار محکم نیز با «کُل» حصیر مانند پوشیده می شد تا به این شکل همه درز و شکاف های آن گرفته شود. در آدوربند هم وسط یکی از این دیواره ها قرار داشت، آدوربند تنها یک ورودی داشت .

سازه آدوربند با توجه به کارایی که داشت باید از دو طرف معمولا شمال و جنوبی باز و بدون دیواره می بود که در این دو دهنه ی باز آدورها قرار می گرفتند. برای ایجاد محل قرار گرفتن آدور؛ ابتدا چند چوب نسبتا بلند را به شکلی اریب طوری در کنار هم قرار می دادند که یک سر آنها به سقف بسته می شد و سر دیگرشان در زمین فرو می رفت. با استفاده از نی، این چوبهای اریب را به دو ستون (کِلِک) دو طرفشان متصل می کردند، آنها را از بالا تا پایین طوری با نی می بستند که شکل پنجره مانندی تشکیل می شد. این سازه پنجره ای شکل را از قسمت بیرونی با انبوه «آدور»های جمع آوری شده، می پوشاندند به طوری که ذره ای روزنه پیدا نبود و کمترین باد داغی نمی توانست داخل آدوربند شود. بعد از جا دادن آدورها و کشیدن ریسمان بر روی آنها، نوبت به قسمت پایانی سازه خنک کننده آن سالها می رسید و آن حفر گودال نسبتا عمیق پشت انبوه آدورها بود. گودال که کنده می شد آدوربند آماده بود. سپس آب رودخانه توسط جوی باریک به گودال آدوربند منتقل می شد و آن را پر از آب می کرد.

در این موقع بود که مردان آبادی خسته از کار سخت چندین روزه، بالاخره موفق می شدند بعد از جنب و جوش فراوان مکان خنکی برای خانواده سرپا کنند تا آنها را از گزند گرمای سوزان تابستان نجات دهد. اتاق تابستان نشین اهالی که آماده می شد، زنان، مرتب و منظم آن را فرش می کردند و گوشه ای از آن را به اجاق کوچکی اختصاص می دادند که فقط به بساط چای اختصاص داشت. در آدوربند آشپزی انجام نمی شد چون هوای آن را گرم می کرد. به این شیوه اهالی آبادی تا آخر شهریور ماه روزهای گرم و داغ تابستانشان در آدوربند سپری می شد.

*(خاطراتی از روزهای قدیم روستای تم گاوان جیرفت)/ گردآورنده و نویسنده: مژده مشایخی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تصاویر