تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۳
کد خبر : 7

رادیویی برای اهل آبادی

مژده مشایخی

رادیویی برای اهل آبادی

رادیویی برای اهل آبادی
خاطراتی از آمدن رادیو به روستا
اواخر دهه سی یا اوایل دهه چهل بود. عصرگاهی کدخدای تم گاوان از شهر آمد اینبار بر ترک اسب اش جعبه بزرگ‌ِچوبینی داشت. به دهگاه که رسید اهالی با کنجکاوی فراوان به استقبالش رفتند و هر یک با سوالی سعی داشتند راز آن جعبه چوبی را بدانند. چیزی نگذشت که بیشتر جمعیت آبادی در پی کدخدا و سوغات جدیداش روان شدند. در خانه کدخدا جمعیت کنجکاو کمک‌ کرد تا جعبه به زمین گذاشته شد و کدخدا با باز کردن‌جعبه چوبی بزرگ، وسیله ای عجیب با تزییناتی چوبی در مقیاسی کوچکتر از جعبه بیرون آورد و رو به اهالی کنجکاو معرفی کرد: این رادیوست.
در چشم بر هم‌زدنی با کمک اهالی چوب بلندی در کنار کتوک در زمین فرو کردند و سیمی که داخل جعبه بود را بر بلندای آن پیچیدند و سر دیگر سیم به رادیو وصل شد. در این وقت کدخدا با چرخاندن پیچ جلوی رادیو آنرا روشن‌کرد و بلافاصله صدایی از آن‌جعبه جادویی در فضا پیچید. همه با حیرت به یکدیگر نگاه میکردند. کسی داشت داخل آن حرف میزد!، با گفتن‌اینجا تهران است، یکی گفت، تو این تهرانه کدخدا؟، دیگری گفت، از توش چطور صدا میاد؟، یکی دست می کشید روی آن تا شاید بتواند ردی از آدم‌های درونش را پیدا کند!. کدخدا توضیح داد که این‌امواج فرستنده دارد…
از آن روز به بعد رادیو شد یکی از سرگرمی های شیرین همه اهل آبادی. عصرگاه که کدخدا به خانه می آمد فرشی در حیاط خانه پهن می شد و رادیو با احترام به خارج از کتوک منتقل می شد. اهالی با شنیدن صدای رادیو جمع می شدند، دور محوطه حلقه میزدند. جمعیت روستا فصل درو بیشتر هم‌می شد، از دوساری، از رودبار برای درو می آمدند. همگی دست ها زیر چانه و چشم ها میخکوب به رادیو!. هر شب اخبار را همه گوش می کردند به طوری که بعد از مدتی هر یک از اهل آبادی برای خود مفسر کاربلدی شده بود. بعد از آن نوبت به برنامه پنج ترانه می رسید که پنج خواننده بزرگ و معروف کشور ترانه می خواندند؛ سوسن، آغاسی..‌ آخر شب هم برنامه قصه شب بود که خانم فروزنده اربابی قصه گو همه را مجذوب میکرد.
اما برنامه پنج ترانه همه را آنچنان به خود جلب کرد که اهل ده در همه حال ترانه به روز میخواندند؛ در کشت و کار، درو؛ تا چلچراغ آسمون پیدا میشه، لب پل تا نیمه شب غوغا میشه…و آغاسی خیلی طرفدار داشت!
خلاصه این رادیو در آن دوران برای اهالی تم گاوان یک کار فرهنگی و هنری بزرگ بود. مردم روستا از آن به بعد از سیاست، فرهنگ و آنچه در کشور اتفاق می افتاد آگاه میشد، ضمنا موسیقی هم روان شدند آنچنان که از خودِ خواننده ها بیشتر ترانه ها را حفظ بودند.
پ.ن: خاطرات بچه های قدیم، منیژه قنبری. تم گاوان
رادیو

برچسب ها : ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تصاویر